3 بچه روباه درجنگل زندگی میکردند یک روز دم خاکستری رفت تا غذا بیا ورد شغال بدجنس امد دم طلایی وحنایی درحال بازی بودند تا شغال را دیدند ایستادند اوگفت: شما میدانستید دم خاکستری نیمی از غذا رو می خورد و نیمی دیگر هم این جا میخورد ان ها گفتند :نه نه نه نه اوبچه خوبیست این کاررا انجام نمیدهد دم خاگستری امد وگفت :این شغال میخواهد دریک روزی که من بیرون از خانه هستم مرابکشد ومرابخورد آن هاشغال را شکست دادند وباخوبی وخوشی زندگی کردند 😖