رها رحیمیانرها رحیمیان، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 3 روز سن داره

خاطرات یک دختر زیبا

سلام من رها رحیمیان هستم اگر علاقمند به شعر و داستان و علم هستی به وبلاگ من نگاه کن

غمی غمناک

1402/9/13 15:53
نویسنده : رها رحیمیان
48 بازدید
اشتراک گذاری

شب سردی است ، و من افسرده

راه دوری است ، وپایی خسته

تیرگی هست و چراغی مرده

می کنم تنها از جاده عبور:

دور ماندند ز من آدم ها.

سایه ای از سر دیوار گذشت،

غمی افزود مرا بر غم ها.

فکر تاریکی و ویرانی 

بی خبر آمد تا با دل من

قصه ها ساز کند پنهانی.

نیست رنگی که بگوید با من 

اندکی صبر، سحر نزدیک است.

هر دم این بانگ بر آرم از دل :

وای،این شب چقدر تاریک است!

خنده ای کو که به دل انگیزم؟

قطره ای کو که به دریا ریزم؟

صخره ای کو که بدان آویزم؟

مثل این است که شب نمناک است.

دیگران را هم غم هست به دل،

غم من لیک غمی غمناک است 

شاعر:سهراب سپهری

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)